![]() روزی روزگاری، پیرزن فقیری توی زبالهها دنبال چیزی برای خوردن میگشت که چشمش به چراغی قدیمی افتاد آن را برداشت و رویش دست کشید. میخواست ببیند اگر ارزش داشته باشد آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع،...... ادامه مطلب ... تازه ها اخبار-عکس-جوک-اس ام اس-سرگرمی و... درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |